Wednesday, December 5, 2007

آتلانتیس یا سیری در تحول چپ و راست

و سلام
دیر شدن عمل آپ را ببخشید مگر این درسها و میانترمها میگذارد...حالا نه اینکه من خیلی بچه درسی هستم و خواندم تا بیست!بگیرم.خلاصه ولی نمیشود نخواند آقا جان لااقل من نمیتوانم بعدش نمره بگیرم.
از این قضیه نمره و استاد و دانشگاه بگذریم که خود مجالی دیگر میطلبد.
الف)پست قبل را ببینید،عکس زیبایی کار شده و حماسی است.من آن موقع که این پست را گذاشتم از باطن و کل ماجرای آن باخبر نبودم تا یکی دو روز پیش.اولش فکر میکردم که این تجمع همگانی است و در اعتراض به روند حاکم خواهد بود اما بعدش شستم خبردار شد که نه.آقا این تجمع مال بچه های عزیزچپمان است.از آنجا که 16آذر پارسال در دانشگاه تهران بین این دوستان و آن یکی دوستان لیبرالمان شکرآب شد،امسال تحکیم آمد و گفت که برنامه را جدا خواهیم گرفت.چپیها سه شنبه و بقیه یکشنبه هیجدهم برج.
ما داریم این دعوای چپ دست و راست دست را میکنیم و آنوقت عزیزی و نیکونسبتی و قصابان و...دارند در اوین چوب و چماق نوش میکنند و از سرما میلرزند.ما کی میخواهیم این دعواها را بگذریم خدا میداند.جالبتر آنکه نه آن چپها،چپ هستند و نه این لیبرالها، لیبرال.آخر پدر آمرزیده ها مگر 16 آذر را گفته اند روز دانشجوی این وری یا آنوری.مگر موقعی که خدای نکرده بگیرندتان مهم است که این باشید یا آن؟در هر صورت کتک را خورده اید و یک آب هم روش!این قضیه هم شده ماجرای اپوزیسیون خارج که این به آن میپرد و آن به این و هی میزنند تو سر و کله هم، بدون هیچ نتیجه.فکر کنم جماعت دانشجوی ما باید تا حال فهمیده باشد که آلان در برهه ای نیستیم که بخواهیم به بهانه دو سه تا اتیکت(این را بگذرید به حساب سوهاضمه لغت ایدئولوژِی برای من)هم دیگر را بکوبیم.
شاید هم کلام من به مذاق خیلی ها خوش نیاید ولی بر این عقیده استوارم.آخر وقتی آنقدر شجاعت یا صراحت یا هر چیز دیگر که اسمش را بگذارید،نداریم که توی یک بلاگ نصفه نیمه نخواهیم عقاید خودمان را بیان کنیم یا کامنت پاک کنیم و تقیه به شیوه...کنیم،دیگر فکر نکنم مجالی برای بحث بیشتر باز شود.
ب)آقا(نمیدانم چرا همیشه آقا،ولی چون نمیخواهم دردسر درست کنم و معمولا سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند بگذار همان آقا بماند)ما همیشه خار را درون عدسی چشم مورچه و موریانه میبینم اما اگر شاتل آتلانتبس درون چشم خودمان فرود بیاید هم متوجه نمیشویم.آقا نقد و تلنگر خوب است.هرکه گفته بد است از همانها خورده ولی کمی هم به خود نگاه کنیم.آقا وقتی به کسی میگویی چرا فلان کار را نکردی ببین خودت میکنی همان کار را؟گیر دادن الکی که دردی دوا نمیکند.آقا من گیرم بچه،من خام،من عمر این زردیمان کم،میگویی آپ نمیکنی قبول،اما شما که بزرگی،خودت هم حضرت عباسی به نگاهی بکن ببین چکار کرده ای در این یک سال اندی؟
ج)تبریک که طوبی را شعبه زدی در آن ولایت
د)ببین احاطه کرده است عدد،فکر خلق را
ه)بعد از کلی کشمکش و کلنجار و تشویش و اغتشاش و نشر و حشر و نشست و برخاست به این نتیجه رسیدم که بروم نام را بنویسم و کاندیداتوری!شوم(این کاندیدا که میگویم یاد کانادا درای میافتم و معده پیزوری)حال ببینیم که چه خواهد شد.شاید رفتیم و اسممان را پس گرفتیم.شایدم نه.الله اعلم!
و)عشق بعدی همان فاجعه است

No comments: