Friday, July 13, 2007

سرکوب

سرکوب
به فتح سين و جزم ر
از ترکيب دو واژه سر و کوب است
سر: قسمت بالايي تن آدميزاد را گويند.مکان اندامهايي همچون چشم و گوش و زبان است. گويند در بسياري از ممالک عملي به نام تعقل در آن صورت ميگيرد. البته رواياتي وجود دارد که در اينجا سابق بر اين نيز چنين بوده لکن به مرور زمان فراموش گشته.(گويند تعقل عملي بوده بس مفيد و براي حل مشکلات کارآمد
کوب: از ريشه تازي کوکب به معناي ستاره است. در موارد نيکو بکار برده شده و معناي شر و به قولي منفي ندارد
گويند سرکوب بر چندين معنا مستعمل است که به برخي مختصرا اشاره ميشود
1)سرکوب مالي:فرايندي را گويند که در طي آن مال و سرمايه مردم کوکبي ميشود. گويند در ايران مبدع آن دکتر نامي بوده اينقدي! که بکمک قواي عقليه خود آنرا به منصه ظهور گذاشته.شنيده ها حکايت از آن دارد که تمامي فسادهاي مالي و به زبان مردمان افرنج وطني رانت خواري ها کان لم يکن گشته و اما در روايت دوم که متواتر است و مقبوليت آن در عامه بيشتر، نگهدارندگان پول مردم که همانا بانک ها(باز به زبان مردمان بلاد فرنگ) ميباشند درآستانه ورشکستن هستند که متخصصان علت آنرا پايين آوردن نرخ بهره و بالارفتن نرخ ورم کردن عنوان نموده اند.
سرکوب اراذل و اوباش: در اين عمل افرادي که رذل و بوش(مفرد اراذل و اوباش) هستند سرشان را منور همچون کوکب ميکنند. از فوايد ورز دادن مهر بر قلوب ملت است. در خبر است انتخاب انسان رذل و بوش بر عهده پاکان نيک سرشت که محاسن شان از معايب ايشان بيش است و خوش سليقه نيز ميباشند صورت گيرد.
سرکوب بد حجابي و مظاهر فساد: به قولي پروسسي است در سايه سار همان سرکوب انسانهاي رذل و بوش ولي با اين تفاوت که جماعت نسوان از اين نعمت متنفذترند. در اين زمانه که عوام الناس سپر بر بالاي بام ها ميگذارند تا از آسيب شبيخون فرهنگ هاي نامردمان در امن بمانند! عده قليلي از جماعت نسوان ره عناد و کفر در پيش گرفته حجاب افکنده اند و مومنين و مسلمانان پاک طينت پاک چشم را در معرض آماج تيرهاي شياطين قرار داده اند.حال بر حاکمان بلاد اسلام است که سپر اين تيرها شوند و اين نامومنات را به صراط مستقيم آورند و صد البته با ورزدادن مهر بر ايشان که شاهد آن مدعا، ره آوري تني چند از ضعيفه گان بي خرد در ميدانه تير هفتم است.
سرکوب جنبش دانشجويي: و اين مدخل رهاوردي است بس غريب و قريب در اين زمانه که به معناي واقعي کلمه که بدان فوقا اشاره شد، در انجام است. گويند دانشجو در بلاد ايران زمين موجودي است بيکار، دلخوش، در پي لهو و لعب و بدنبال کينه افروزي با دکتر! لذا دکتر از در محبت با ايشان درامده و کوکب بر اين جماعت ميباراند و همي مهر ميورزاند و هي مهر ميورزاند. گويند کوکب که همان تازي ستاره است از آسمان نازل گشته و بر دامان اين جماعت کينه افروز آرام گرفته اما آرامش بخش آنان نگشته لهذا دکتر در پي اقدامي عاجل است که معاندان و بدعت گذاران حوزه فرهنگ و ادب آنرا حذف فيزيکي( فرنگي جسماني و آنچه از جسم برآيد) نام نهاده اند. اين عمل را نيز انسانهايي به فعليه ميآورند که داراي محاسن بيشماري ميباشندلکن بر بعضي از اين جماعت يفعل بذنوب دانشجو نام، محاسن بيشمار نيز کارساز نبوده و ادوات کمک آموزشي از قبيل اسبابي به نام "باتوم" به مدد آمده است
از کلمات هم خانواده سرکوب ميتوان به موارد ذيل اشاره کرد
گوشکوب:يکي از آلات فرايندهاي سرکوب است
کوبيده: محصولي است از فرايند سرکوب؛ معمولا به ابناء بشر در زبان عاميانه که مورد سرکوب قرار گرفته اند اتلاق ميشود
دارکوب: وسيله اي است که از آن در محل هايي به نام زندان و مخصوصا از نوع اويني آن کارکرد نامتناهي دارد و براي پاکيزه کردن و تميز نگه داشتن اجتماعات انساني استفاده ميشود. طرز کار آن بدين قرار است که سر آدم را در طنابي حلقه شکل وارد کرده، سپس به طرز معجزه آسايي آن آدم کوکبي ميشود و ديگر تا ابدالدهر خطا و لغزشي از وي سر نميزند
سنگ کوب: اهل دانش و طبابت گويند سنکوب همانا از فرجامات اقدامات سرکوب گرانه است و عجبا

No comments: